به گزارش آوای خزر از ساری، سعید اوحدی امروز در نخستین اجلاسیه شهدای غریب در اسارت مازندران در تالار مرکزی ساری با اشاره به دوران اسارت و سختیهای آن روزهای پر از درس و صبر، یکی از آن خاطرات را عنوان کرد.
او از مهدی حاج کرمی اسیر ۱۵ ساله اهل خونین شهر اصفهان گفت که پایش تیر خورده و عفونت کرده بود، در اردوگاه موصل ۲ بودند و بعد از مدتی شنوایی خود را از دست داد.
اوحدی ادامه داد: نمایندگان صلیب سرخ که به اردوگاه آمدند، من کار ترجمه را داشتم، تنها کسی که در اردوگاه موصل ۲ میتوانست قلم و کاغذ داشته باشد مهدی بود، چون قدرت شنوایی نداشت. پزشکان گفتند باید آزمایش خون انجام بدهیم که بدانیم چرا شنوایی خود را از دست داده است.
او بیان کرد: از او آزمایش گرفتند و روز سوم گفتند که باید مهدی را ببینند. پزشک گفت: شرایط خوبی ندارد، عفونت وارد خون مهدی شده و به همین دلیل شنوایی خود را از دست داده است. ما باید رضایت او را داشته باشیم که ببریمش به بیمارستان موصل.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران ادامه داد: من این موضوع را برای او نوشتم و گفت: بگو من آمادهام، برویم. اما دکتر خواست تا به او بگویم ممکن است یکی از اعضای او را قطع کنیم و باید رضایت داشته باشد. برایش نوشتم و مهدی وقتی نوشته را دید اشکش جاری شد.
اوحدی اظهار کرد: نمایندگان صلیب سرخ با دیدن اشکهای مهدی گفتند مثل اینکه او ترسید. اما مهدی گفت: به خدا من نترسیدم؛ پایم را قطع میکنند بکنند، دستم را میخواهند قطع کنند قطع کنند، اما چشمم را از من نگیرند. به همین دلیل آنها حساس شدند و پرسیدند چرا این نگرانی را نسبت به چشمهایش دارد؟
او ادامه داد: به مهدی گفتم که برای آنها سوال شده است که چرا روی چشمهایت حساسی، مهدی گفت: میخواستم امام را بعد از اسارت ببینم؛ و اینگونه شد که مهدی را به بیمارستان موصل بردند.
اوحدی گفت: بعد از دو هفته مهدی را برگرداندند، صبح زود بود که از پشت میلههای اردوگاه پیکر او را دیدیم و با چشم اشکبار به استقبالش رفتیم. پیکرش را برای دفن در مزار شهر موصل، از اردوگاه خارج کردند.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پایان سخنانش گفت: حتما هر کدام از اسرای غریب در اسارت داستانی از مظلومیت و غربت مثل مهدی دارند. خدا به ما توفیق دهد که این گنجینه عظیم را درک کنیم. کسانی را که در آن سن و سال از پشت میز و نیمکت به جبهه آمدند.
انتهای پیام/۱۰۰۱/