دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۵۴۸۱۶
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۰

روایت سعید اوحدی از اسیر ۱۵ ساله در اردوگاه موصل۲

روایت سعید اوحدی از اسیر ۱۵ ساله در اردوگاه موصل۲
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران در بخشی از سخنان امروز خود در جمع خانواده‌های اسرای غریب در اسارت مازندران، خاطره‌ای از یک اسیر ۱۵ ساله در اردوگاه موصل ۲ عراق را روایت کرد.

به گزارش آوای خزر از ساری، سعید اوحدی امروز در نخستین اجلاسیه شهدای غریب در اسارت مازندران در تالار مرکزی ساری با اشاره به دوران اسارت و سختی‌های آن روز‌های پر از درس و صبر، یکی از آن خاطرات را عنوان کرد.

او از مهدی حاج کرمی اسیر ۱۵ ساله اهل خونین شهر اصفهان گفت که پایش تیر خورده و عفونت کرده بود، در اردوگاه موصل ۲ بودند و بعد از مدتی شنوایی خود را از دست داد.

اوحدی ادامه داد: نمایندگان صلیب سرخ که به اردوگاه آمدند، من کار ترجمه را داشتم، تنها کسی که در اردوگاه موصل ۲ می‌توانست قلم و کاغذ داشته باشد مهدی بود، چون قدرت شنوایی نداشت. پزشکان گفتند باید آزمایش خون انجام بدهیم که بدانیم چرا شنوایی خود را از دست داده است.

او بیان کرد: از او آزمایش گرفتند و روز سوم گفتند که باید مهدی را ببینند. پزشک گفت: شرایط خوبی ندارد، عفونت وارد خون مهدی شده و به همین دلیل شنوایی خود را از دست داده است. ما باید رضایت او را داشته باشیم که ببریمش به بیمارستان موصل.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران ادامه داد: من این موضوع را برای او نوشتم و گفت: بگو من آماده‌ام، برویم. اما دکتر خواست تا به او بگویم ممکن است یکی از اعضای او را قطع کنیم و باید رضایت داشته باشد. برایش نوشتم و مهدی وقتی نوشته را دید اشکش جاری شد.

اوحدی اظهار کرد: نمایندگان صلیب سرخ با دیدن اشک‌های مهدی گفتند مثل اینکه او ترسید. اما مهدی گفت: به خدا من نترسیدم؛ پایم را قطع می‌کنند بکنند، دستم را می‌خواهند قطع کنند قطع کنند، اما چشمم را از من نگیرند. به همین دلیل آنها حساس شدند و پرسیدند چرا این نگرانی را نسبت به چشم‌هایش دارد؟

او ادامه داد: به مهدی گفتم که برای آنها سوال شده است که چرا روی چشم‌هایت حساسی، مهدی گفت: می‌خواستم امام را بعد از اسارت ببینم؛ و اینگونه شد که مهدی را به بیمارستان موصل بردند.

اوحدی گفت: بعد از دو هفته مهدی را برگرداندند، صبح زود بود که از پشت میله‌های اردوگاه پیکر او را دیدیم و با چشم اشکبار به استقبالش رفتیم. پیکرش را برای دفن در مزار شهر موصل، از اردوگاه خارج کردند.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پایان سخنانش گفت: حتما هر کدام از اسرای غریب در اسارت داستانی از مظلومیت و غربت مثل مهدی دارند. خدا به ما توفیق دهد که این گنجینه عظیم را درک کنیم. کسانی را که در آن سن و سال از پشت میز و نیمکت به جبهه آمدند.

انتهای پیام/۱۰۰۱/

خبرنگار: آزاده بابانژاد
نظرات شما
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین اخبار